یک تیر و چند نشان

امروز بعد از اینکه از خواب پاشدم مثل هر روز اول موهامو شونه کردم بعد خودم رو وزن کردم  قرصی رو که باید ناشتا میخوردم رو خوردم  ، زیر کتری رو روشن کردم، لباسا رو ریختم تو ماشین و بعد گوشی رو چک کردم  دیدم همسرم ساعت ۸.۳۰ تماس گرفته باهاش تماس گرفتم گفت امروز میری درمانگاه؟ گفتم آره ماشین لباسا رو بشوره پهن میکنم بعد میرم. گفت خب کارت تموم شد زنگ‌بزن میام دنبالت باهم برگردیم خونه...

گوشیم شارژ نداشت زدم به شارژ و بعدم رفتم مقدمات صبحانه رو آماده کردم. نون بربری تازه رو که دیشب همسر خریده بود رو گذاشتم تو ماکروفر که یخش وا بشه و بعدم یه چای قند پهلو و یه صبحانه دبش خوردم  بعد هم کرم ضد آفتاب و ... زدم و لباس پوشیدم تو این فاصله ماشین هم تموم کرد لباسا رو انداختم روی طناب که تو آفتاب اردیبهشت خشک بشن ( اعتقاد دارم لباس حتما باید با آفتاب یا باد طبیعی خشک بشه) 

بعد نتایج آزمایش قبلی رو برداشتم و اومدم سرکوچه دیدم ای جاااان اتوبوس، از سرِ میدون که فاصله چندانی با کوچه ما نداره داره میاد. بدو بدو خودم رو رسوندم به ایستگاه خوشبختانه همزمان با اتوبوس رسیدم تا نشستم تو اتوبوس یهو یادم افتاد که هی دل غافل گوشی رو یادم رفت بردارم دیگه واقعا حال اینکه از اتوبوس پیاده شم و برگردم خونه رو نداشتم گفتم امروز بدون گوشی برم ببینم چی پیش میاد 

اومدم درمانگاه و نتیجه رو گرفتم دکترم متخصص همون درمانگاه بود گفته بود دیگه نمیخواد وقت بگیری بدون نوبت بیار ببینم برای همین بدون معطلی  رفتم و نتیجه ام ار آی رو نشون دادم که دکتر گفت خوشبختانه مشکلی نداری و آزمایشات هم خوبه اگه دوباره این سرگیجه تکرار شد برو متخصص گوش و حلق و بینی احتمالا مشکل از مایع درونی گوش باشه 

خداروشکر کردم و از درمانگاه اومدم بیرون حالا مونده بودم چطور بدون گوشی به همسرم خبر بدم که تنها راه چاره رو در این دیدم برم اداره هم همکارا رو ببینم هم از اونجا به همسر اطلاع بدم که اونجا بیاد دنبالم و نگرانم نباشه. درمانگاه با اداره حدود دویست یا سیصد متر فاصله داره. رفتم اداره و یه راست رفتم دفتر حقوقی و دوسه تا از همکارا رو اونجا دیدم . یکی از بازنشستگان سال های قبل هم اومد و کلی از دیدنش خوشحال شدم. نشستیم و از اوضاع و احوال هم سوال کردیم و ایشون پیشنهاد داد که بیا با هم کانون بازنشستگان شرکت رو راه بندازیم که من به شدت استقبال کردم و گفتم آماده همه جور همکاری هستم. البته اون موقع حواسم نبود که من بازنشسته تهران هستم نه قم. قاعدتا عضو کانون تهران مزایای بیشتری خواهد داشت و حالا  نمیدونم عضو کانون تهران باشم بهتره یا قم؟ البته که سابقه ام تو قم خیلی بیشتره و حتی ارتباط و رفت و آمدمم اینجا بیشتره. حداقل هفته ای یکی دوبار بابت کارهای اداری یه شرکت خصوصی که وکیلش  هستم باید مدام تو اداره قم رفت و آمد کنم از طرفی امکانات تهران بیشتره و کانون اونجا صد دردصد وسیع تر و تعداد اعضا هم بیشتره  الان دو دلم چکار کنم به نظر شما دوستان عضویت تهران رو اوکی کنم یا قم رو ؟

ساعت ۱۲ طبق قرار از شرکت اومدم بیرون و با همسر برگشتم خونه . تو راه داشتم فکر میکردم چقدر اینجا همه چی دم دسته و واقعا زندگی آسونه.  اگه من تو تهران میخواستم امروز همین کارها رو انجام بدم و گوشی رو هم فراموش کرده بودم چه مصیبتی داشتم!!؟؟؟ سه شنبه هفته ی دیگه تو تهران نوبت معاینه فنی ماشین رو داریم چهارشنبه هم نوبت دکتر همسر هست یه سر هم باید برم تامین اجتماعی شعبه ۱۸ ، از الان عزا گرفتم این سه چهار روزه چه اعصاب خوردی خواهیم داشت. اما اینجا از خونه تا درمانگاه با اتوبوس نیم ساعته اومدم، درمانگاه کاملا تخصصی که با بیمه ما قرارداد داره و کاملا رایگانه همه چی دردسترس، بعد هم نزدیک به اداره بود و من با یه تیر چندتا نشون رو هم زدم. همکارا رو دیدم، تعدادی از نامه های شرکت خصوصی رو پیگیری کردم، فهمیدم باید عضو کانون بازنشستگان بشم و از مزایاش استفاده کنم  به همسرم راحت اطلاع دادم و در نهایت با ایشون بدون دردسر برگشتم خونه ... چی از این بهتر؟


نظرات 8 + ارسال نظر
قره بالا یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 ساعت 19:03

خدارو شکر که مشکلی نبوده


اتفاقا امروز داشتم با خودم میگفتم تبریز که بودم چقدر ناشکری میکردم که وای راه دوره فلانه بیساره ، اتفاقا همه چی خیلی دم دست بود، ترافیک نداشتیم
ولی خب با همه اینا امکانات به نظرم مهم تره

ممنون عزیزم
به نظرم الان کلانشهرها مثل قم و تبریز امکانات خوبی دارند تو تهران اگه امکاناتی هست هزینه هاش هم چند برابره که واقعا به دردسراش نمی ارزه

رضوان جمعه 14 اردیبهشت 1403 ساعت 10:22 http://nachagh.blogsky.com

اگر قم راحت ترید پس : قم

بله به همین جمع بندی رسیدم

گیل‌پیشی جمعه 14 اردیبهشت 1403 ساعت 02:29 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام خانوم مهندس عزیزم. خوبید؟
سرگیجه از استرس و غصه هم می‌تونه باشه.

سلام مهربان یانو شکر خدا خوبم
بله دلایل مختلفی داره که من مستعد این دو مورد هستم

سمیرا چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 ساعت 14:06

صبحانه نوش جونتون از همه بخش های ماجرا، میل کردن صبحانه به من بیشتر چسبید ان شاءالله سلامت باشید و مشکلات رفع بشن

ممنون سمیرا جان
صبحانه برای من یکی از بهترین وعده ها محسوب میشه خصوصا اگه نون بربری باشه

مادر خونه چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 ساعت 10:21

قم قم قم

بله بله پیامتون رسید
خودمم به همین نتیجه رسیدم

نسیم سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1403 ساعت 09:58

خوش به حالتون که موقعیت زندگی توی یه شهر کوچیک رو هم دارین

واقعا به نظرم یه نعمته
من چندتا استان زندگی کردم هیچ جا به اندازه تهران اذیت نشدم
آدرس وبلاگ ندارید؟

سلام سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1403 ساعت 09:28

با درود
قم همه چیزش خوب است
اگه آب و هوای تهران هم بهش منتقل بشه دیگه صد در صد عالی می شه
من دارام نوزدهمین سال بازنشسته گی را می گذارنم از هیچ مزایایی حتی بلیط رایگان مترو و اتوبوس استفاده نکرده ام
اداره ی خودمون هم شاید پانزده سال است سر نزده ام چون برای رفتن نیاز به هماهنگی حراست و ریاست دارد که رئیس ها همه کار آموز خود من بوده اند
برایم افت دارد که اونا بگن اجازه دارند بیایند

سلام
به نظرم از نظر جغرافیایی در موقعیت خوبی قرار گرفته نزدیک تهران هست و دسترسی به امکانات تهران فراهمه
آب و هوای اینجا به نظرم بهتر از تهرانه اصلا دود و دم تهران رو نداره فقط تابستونا کمی گرمه که اونم قابل تحمله! گرماش به شهرهای جنوبی نمیرسه. هوا تقریبا اکثر اوقات تمیزه. اینقدر روستاهای خوش آب و هوایی داره که وقتی میرید باورتون نمیشه اینجا قمه مثل فردو، دستجرد، وشنوه، وسف(این آخری تا اواسط خردادماه روی کوهاش برف داره)
ان شالله صد سال دیگه هم بازنشستگی رو تجربه کنید لابد کارمند یکی از این ارگانهای خاص بودید که گیر و بند دارند موقع ورود . خب سخته اینجوری بخواهید سوال و جواب بشید بعد اجازه ورود پیدا کنید منم بودم رغبتی برای رفتن نداشتم
الان تو تهران من بخوام برم شرکت مادر تخصصی یا وزارت خانه همین گیر و بندها رو داره اما قرار نیست از حراست اجازه بگیریم اما تو شرکت خودمون در تهران و قم حداقل تا چند سال آینده که کارمندان قبلی هستند منو به خوبی میشناسند و برای تردد مشکلی ندارم

زهره دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 17:31 https://shahrivar03.blogsky.com/

تا خوندم نوشتید عضو کانون تهران بشید یا قم می‌خواستم نظرم رو بگم زودتر که با صدای بلند قم :)
تا آخر که خوندم دیدم بهتر از هر چی بخوام بنویسم نوشتید

خودمم یه خورده بیشتر فکر کردم می بینم قم بهتره درسته به گستردگی تهران نیست اما به همین علت هم قم به یه سری مزایا دسترسی بیشتری خواهی داشت وقتی تعداد اعضا بیشتر باشه نوبت به شما نخواهد رسید
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد